^^^^^*^^^^^ تو واژه های کدام زبانی؟ ترجمه کدام شعری؟ نقشه کدام سرزمینی؟ هویّتِ کدام جامعه ای؟ نام کدام کهکشانی؟ ستاره کدام سیاره ای؟ روشنایِ کدام نوری؟ یا جاذبه کدام خاکی؟ کیستی که اینگونه ای؟ که دوست داشتنت رهایی ندارد سیدطه صداقت
o*o*o*o*o*o*o*o صادقانه بهتون بگم آدما هر یک معنی عشق را به گونه ای برای خودشان معنی کرده اند یکی معنی عشق را این گونه بیان کرد عشق یعنی زندگی دیگری معنی عشق را این گونه بیان کرد : عشق یعنی مرگ ولی میدانید من عشق را چگونه معنی کرده ام ؟ من عشق را به معنی روز های عاشقانه و عشق و قلبم معنی کردم عشق کلمه ی عجیب است یکم بیشتر درباره اش بی اندیشید
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * خواب با قدرت خواندن ادامه بیت را از چشمم ربود و با مهارت دست در یقه ام انداخت و گردن باریک و ضعیفم را به زی پنجه های قوی اش فشرد به گونه ای که صدای تق مهره های گردنم را شنیدم و دردی که مثل صاعقه در سر و گردنم پیچید هشداری بود که بفهمم با حریفی نیرومند رو به رو هستم و علی رغم میلم باید بازی را به او واگذار کنم و مغلوبش شوم کتاب را ب هم گذاشتم از پشت میز تحریر کهنه ارث رسیده از پدر زیرچشمی نگاهی اجمالی به اتاق انداختم بوی فتیله سوخته بخاری بینی ام را آزرد به سختی از روی صندلی بلند شدم که صدای جیرجیرش بلند شد سلانه سلانه از اتاق بیرون آمدم روی پله سیمانی سرد که مرا به طبقه بالا و اتاق خواب می رساند پا نگذاشته بودم که چشم نیمه بازم به حیاط و دانه های سفید برف افتاد در برابر برف پایم از رفتن باز ایستاد * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * روزهای سرد برفی اثر فهیمه رحیمی
کتابی که میخوام معرفی کنم به جرات میگم یکی از قشنگ ترین رمانهایه که خوندم پر از حس خوب، پر از حس زندگی این رمان رو به همه دخترها توصیه میکنم ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ فریادش تمام اتاق رو گرفت صداش پیچید و پیچید و پیچید و مثل یه سیلی محکم خورد به گونه ام متعجب نگاهش کردم. ناباور؛ خون توی رگهام منجمد شده بود فریادش همراه شد با پرت شدن گلدان بلوری که تکه تکه شد و هر تکه اش با صدا به گوشه ای افتاد صورتش قرمز بود تو...تو چیکار کردی؟ خیانت...خیانت به من؟؟ من چه اشتباهی مرتکب شده بودم؟؟ سرش رو خم کرد مرد عصبانی رو به روی من حالا سرش رو خم کرده بود و سعی داشت اشکی که داشت از چشماش می ریخت رو پس بزنه جز عاشقت بودن...جز پرستیدنت...؟؟ این جمله رو گفت و به سمتم حمله کرد پایین دامن پیراهن سفیدم رو به دست گرفتم و پریدم روی سکوی انتهای اتاق با صدای لرزان و وحشت زده به همین غروب آفتاب به بزرگی و عشقت قسم دروغه رگ گردنش بیرون زده بود دستش رو برد تا ضربه ای بهم بزنه تو خودم جمع شدم دلش سوخت شاید. برای خودش؟؟ برای تن ظریف زنی که رو به روش بود؟؟ برای عشقش؟؟ رو دو زانو افتاد شدیم نقل محافل، شدیم سرگرمی زنانی که سبزی پاک می کنن شدیم مثال مادران برای دخترانشون. اشک ریختم اشک ریختم... دستم که به سمت صورتش می رفت برای نوازش رو نیمه راه نگه داشتم جز سکوت چه داشتم بگم تو من رو نابود کردی. دوستم نداشتی؟؟ به دنبال عشق دوره نوجوانی بودی؛ چرا با من ازدواج کردی؟ چرا گذاشتی این طور دوست داشته باشم؟ دوباره عصبانی شد و از جایش پرید و فریاد زد هاااااا؟ چراااااا؟ من بی گناهم....بی گناه ها بی گناه زنی که بوی تن مرد دیگری رو میده....زنی که پشت درختهای توت ته باغ با عشق کودکیش قرار میذاره بی گناه؟؟؟ و من فقط یک جمله دارم برای تکرار و تکرار و تکرار من بی گناهم نگاهی به چشمهای خیسم میندازه چه کنم؟؟ دیگه از من کاری بر نمیاد. بزرگان شهر حکمت رو دادن و اشک می ریزه و اشک می ریزه و من...خیره در نگاه پر از غمش دست هام رو از هم باز میکنم...فریاد می زنم ای اهالی جهل ای مردمان دون و پست بنگرید به من و خوشبختی غبطه بر انگیز من بنگرید و سرم را به سمت مردی که عاشقش بودم...روزی زمانی...میچرخونم و محکم میگم مرا به صلیب بکشید اگر اینگونه این چشمان پر خشم خالی می شود مرا بسوزانید اگر قلب مرد من با خاکستر تن من آتش درونش خاموش می شود...از فریاد آخرم ته گلوم می سوزه و تمام بدنم خیس میشه از عرق از پایین صدای تشویق اومد سهیل: بچه ها عالی بودید....عالی اصلا فکرش رو هم نمی کردم نگاهی به مرد گوشه صحنه سمت چپم انداختم که لبخندی به لب داشت به سمتم اومد و نگاهم کرد ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ رمان بانوی قصه. الناز پاکپور
*~~~*****~~~* این گونه از پرندگان در نقاطی مختلف از جهان با گردن و پاهایی بلند وجود دارد که در گونه های مختلفی یافت می شوند که بیشتر گونه های آن در کارائیب یافت می شود همچنین از آن ها در باغ وحش ها ، اکواریوم ، پارک های آبی نگهداری می شود این پرنده محبوب به دلیل رنگ پرهایش مشهور است که همه ی انسان ها عاشق تماشای آن ها از نزدیک هستند همه ی فلامینگو ها پر های روشن ندارند ، پرنده فلامینگو دارای ۶ گونه ی مختلف است که در آسیا ، آفریقا و آمریکا در گونه های مختلف یافت می شوند فلامینگو ها گونه ای از پرندگان هستند که در آب ها نیز به زندگی ادامه می دهند آشنایی با پرنده فلامینگو پرندگان فلامینگو از جمله پرندگان قوی جثه هستند و منقارهای این پرندگان بسیار بزرگ است که می تواند با استفاده از آن به راحتی غذا بخورند و به راحتی ماهی های را می بلعند عدم توانایی شنا کردن از دیگر ویژگی های این پرندگان است پرواز این پرندگان در اوج آسمان ها است و با سرعت ۵۶ کیلومتر بر ساعت پرواز می کنند. شاید جالب است بدانید که این نوع از پرندگان به لحاظ ظاهری شکلی مسخره دارند این پرنده همه چیزخوار بیشتر در دریاها و آب های زندگی می کند و غذای خود را نیز از آب ها، حشرات و … تغذیه می کنند *~~~*****~~~* *~~~*****~~~* طول عمر این پرندگان ۲۰ تا ۳۰ سال است برخی از آن ها نیز تا ۵۰ سالگی عمر دارند این در حالی است که بیشتر عمر خود را در حال پرواز نبوده باشند و در طبیعت و باغ وحش ها نگهداری شوند. طول پرنده فلامینگو ۱/۵ متر است وزن این پرندگان نیز چیزی حدود ۵ کیلوگرم است. طول پای این پرنده جذاب حدود ۷۰ سانتی متر می باشد این پرنده هنگام استراحت کردن بر روی یک پای خود ایستاده و در هنگام غذا خوردن نیز نفس خود را نگه می دارد همچنین در این هنگام منقار خود را وارونه خواهند کرد. این پرنده تک همسر در سال تنها یک بار تخم گذاری می کند جوجه های این پرنده خاکستری رنگ است زانوهای این پرنده به عقب کشیده می شود و در حالت خمیده است ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ منبع : آرگا
از بهلول پرسیدند:در قبرستان چه کار میکنی؟ گفت:با جمعی نشسته ام که به من آزار نمی رسانند،حسادت نمیکنند،دروغ نمیگویند،طعنه نمی زنند،خیانت نمیکنند،قضاوت نمیکنند مرا به یاد سرای آخرت می اندازند و اگر از پیششان بروم پشت سرم بد گویی نمیکنند -.*-.*-.*-.*-.*-.*-.* شخصی به بهلول گفت:تو را از دور دیدم گمان کردم خری می آید بهلول هم به او گفت؛من هم تو را که از دور دیدم گمان کردم آدمی می آید -.*-.*-.*-.*-.*-.*-.* از بهلول پرسیدند علت سنگینی خواب چیست؟ گفت :سبک بودن اندیشه هرچه عقل سبک تر باشد خواب سنگین تر ♥♥.♥♥♥.♥♥♥ به بهلول گفتند می خواهی قاضی شوی؟ گفت :نه علت را جویا شدند گفت نمیخواهم نادانی باشم بین دو دانا شاکی و متهم هردو قضیه را می دانند و من ساده باید حقیقت را حدس بزنم *~*~*~*~*~*~*~* به بهلول گفتند فلانی هنگام تلاوت به گونه ای از خود بی خود میشود که غش میکند بهلول گفت هنگام تلاوت اورا بر لبه دیواری گذارید اگر باز هم غش کرد خلوص نیت دارد *~*~*~*~*~*~*~* روزی خلیفه از بهلول پرسید تا به حال موجودی احمق تر از خود دیده ای؟ گفت:نه بالله این نخستین بار است که می بینم ♥♥.♥♥♥.♥♥♥
♦♦---------------♦♦ کوچه ای را بود نامش معرفت مردمانش با مرام از هر جهت سیل آمد کوچه را ویرانه کرد مردمش را با جهان بیگانه کرد هر چه در آن کوی بود از معرفت شست و با خود برد سیل بی صفت از تمام کوچه تنها یک نفر خانه اش ماند و خودش جست از خطر رسم و راه نیک هرجا بود و هست از نهاد مردم آن کوچه است چونکه در اندیشه ام اینگونه ای حتم دارم بچه ی آن کوچه ای
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ کمی تحمل کن دردهایی را که هربار با سماجتِ بیشتری قلبِ آرامشت را نشانه می گیرند غصه هایی را که از در و دیوار ، می بارند و مشکلاتی را که دست از سرِ آسایشت بر نمی دارند باور کن که اوضاع ، همیشه به یک منوال نمی مانَد شاید امروز همان روزی که می خواستی نبود و هیچ چیز ، به گونه ای که تو انتظار داشتی پیش نرفت ولی روزهای خوب ، در راه اند قوی باش و مصمم تر از قبل ، برای حالِ خوب و آرزوهایت تلاش کن و فراموش نکن که خدا همیشه در اوجِ سختی و مشکلات ، از راه می رسد و برایت معجزه می کند کمی تحمل کن همه چیز ، درست خواهد شد
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم